بی ربط نامه 1
از اول اول اولش اگه حسااااااب کنیم بچه که بودم دلم میخواست تندی بزرگ بشم و واسه خودم کسی بشم دوست داشتم معلم بشم، درس بدم، نمره بدم، دعوا کنم، تشویق کنم هی بزرگ شدم و بزرگ شدم بازم دلم میخواست تندی بگذره اصن دیگه دوس نداشتم مدرسه برم و خسته بودم و فکر می کردم مثلا 20 سالم بشه دانشجو بشم چه خبره (البته بگما من چون تنها بودم دلم میخواست مدرسه برم اما بیشتر خوش بگذرونیم تا درس بخونیم) خب دیدم که همچینم خبری نبود بعدم که رسیدم به سن دانشگاه و شدم دانشجو یه چند ترم که گذشت دیدم نه اینجا هم خبری نیس خلاصه من خودم فکر کنم کارشناسیم که تموم شد دیگه وقتی که فکر می کردم واسه خودم کسی شدم مثلا ...
نویسنده :
مهربون
21:31